پارمین و آروینپارمین و آروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

دوقلوهای ما پارمین و آروین نازنین

روز مادر

1393/2/13 12:03
نویسنده : آرام
665 بازدید
اشتراک گذاری

پارسال اینموقع ها بود که آرزو میکردم یه چند لحظه ای فقط برم تا سر کوچه و یه هوایی بخورم  فقط در همین حد ولی اونم نمیشد دوقلوهافقط بیست روز اول خوب بودن بعد کولیک هردوشون که خیلی هم شدیدبود شروع شد .کولیک و غیرهمسان بودنشون باعث شده بود تفاوت های زیادی باهم داشته باشن توی خوردن و خوابیدن بخصوص خیلی متفاوت بودن و بخاطر همین هم نگهداریشون خیلی سخت بود مثلا آروین اصلا شیر نمیخورد و پارمین هم اصلا خواب نداشت نه تو ننو نه روی پا هیچ جور نمیتونستیم بخوابونیمش بعضی وقتا توبغلم میخوابیدوقتی هم میخوابیدباید توبغل من میموند تا بیدار بشه منم از ترس این که بیدار نشه بچه تو بغل مینشستم روی مبل و دیگه هیچ کار دیگه ای هم نمیتونستم انجام بدم  برای همین نمیشددوتایشون رو باهم خوابوند یا باهم شیر داد چون خیلی وقتا که پارمین شیر میخورداصلا آروین دلش نمیخواست شیر بخوره . همیشه یا درگیر شیر خوردن یکیشون بودیم یا درگیر خوابوندن اون یکی .

وقتی آروین میخوابید باید پارمین رو تو بغل ساکت نگه میداشتم هردوشون هم اگه بیدار بودن روزمین ساکت نمیموندن حتی یه دقیقه . کلا دربست دراختیارپارمین بودم چون واقعا نگه داریش سخت بود هرچند که با گفتن این حرفا بازم تا کسی درگیر نباشه متوجه نمیشه ولی ای کاش اونایی که متوجه نمیشن حداقل با زبون نیش و کنایه اعصاب ادم رو بهم نریزن . 

حالا فکرکنید چطوری میشد دو تابچه این مدلی رو به تنهایی نگه داشت؟ درواقع این انتظار یه عده ای از اهل فامیل و نزدیکان بود که تو اون شرایط سخت کلی متلک های آبدار درجهت ناتوان نشون دادن من نثارم کردن.

و اینکه بعداز اینهمه زحمت کشیدن و تحمل روزای خیلی سخت وابسته شدن پارمین به من که اصلا هم غیر طبیعی نیست شده جزو تقصیرات و اشتباهات من و اونایی که دائم این مسائل رو برای آزار دادن من بیان میکنند  نمیدونم چه هدفی دارن اونایی که  تو همون شرایط سخت نمیتونستن حتی یه روز بدون کمک من پارمین رو نگه دارن و کلی منت سرمون میذاشتن برای کوچکترین کمکهاشون چرا اون موقع نیومدن پارمین رو بگیرن نگه دارن تا به من وابسته نشه البته شاید خیلی کمکای دیگه ای کردن و میکنن ولی کاملا زیرکانه اعصاب و روان من رو بهم میریزن اصلا بعضی ها نمیتونن بدون آزاردادن بقیه کمکی بکنن و واقعا زحمات خودشون روبشدت  زیرسوال میبرند.

دایما سرکوفتهای مختلف بود که از اطراف به گوش میرسید مثلا :ما یه همکار داشتیم هفت قلو داشت خودش همه رو نگه میداشت یا مرد که نباید شیشه شیر بچه رو بشوره نباید شب گریه بچه بیدارش کنه بهتره جای دیگه بخوابه و اصلا بیدار نشه و این داستان ادامه داره......... 

اینارو نوشتم برای پارمین نازنینم که بدونه داره تو چه فرهنگی بزرگ میشه رشد میکنه و قد میکشه باید قدر وارزش وجودش رو خودش بدونه تو فرهنگی که زن همیشه مقصره همیشه بدهکاره  و امیدوارم تو مسیر زندگیش آدمای نرمالتری قرار بگیرن تا روح و جسمش کوچکترین آسیبی نبینه . 

 

 

پسندها (1)

نظرات (3)

ماه مامان
14 اردیبهشت 93 19:54
یا ابالفضل میگم دقیقا اسم اونایی که بهت نیشو کنایه زدنو بنویس که تو آینده از سر راه پارمین برن کنار
آرام
پاسخ
آخه اگه بگم جنگ جهانی سوم به پا میشه
بابا بابك
20 اردیبهشت 93 7:50
بابا اونقد با خشونت نوشتي كسي جرات نميكنه حتي نظر مثبت بده مامان آرام خسته نباشي عزيزم خستگي تمام سختي هايي كه نوشتي يا حتي ننوشتي ! با شيريني صداي خنده هاي پارمين جون و اون نگاههاي جذاب آروين جون در ميره. بهشت زير پاي مادران و پدران دوقلو دار است ( اين جمله از خودم بود !! )
آرام
پاسخ
مامان انیس
29 اردیبهشت 93 10:47
سلام عزیزم خوبی چه فرشته های نازی خدا حفظشون کنه مامانی خدا قوت نگران حرف دیگران نباش که از روی کج فهمی زده میشه مطمئنا نحوه مادری به خود فرد بستگی داره و چیزی هم کم نمیزاره مشکل فرهنگ ما اینه که خودمون رو موظف می دونیم راجع به هر چیزی اظهار نظر کنیم و دیگری رو مقصر بشماریم بدون اینکه به شرایطی که طرف مقابل درش قرار داده فکر کنیم ضمنا بچه داری فقط کار مادرا نیست بخصوص توی خانواده های دو قلو دار اگه همراهی پدر نباشه که امکان نداره همه مادرای جوون ازین منتقدای مغرض دارن عزیزم فقط خودتو و خانوادتو عشقه عروسکاتو می بوسم
آرام
پاسخ
خیلی خیلی ممنون خانومی