پارمین و آروینپارمین و آروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

دوقلوهای ما پارمین و آروین نازنین

دو سالگی دوقلوها

1394/1/24 14:06
نویسنده : آرام
1,565 بازدید
اشتراک گذاری

بلاخره بعد از دو سه ماه وقت کردم بیام یه چند خطی بنویسم خونه تکونی عید و تدارک برای یه تولد خودمونی و مریضی خودم و دوقلوها حسابی مشغولم کرده بود

 

پرده پنجره پذیرایی توسط دوقلوها پاره پاره شده بود مجبور شدم برم یه سر مولوی دنبال پرده روزی که رفتم انقدر خسته بودم زیاد نگشتم یه چیزی خریدم و سفارش دوخت دادم و برگشتم بدون والان و ساده که بعد تو عید رفتم بازار بزرگ و والانش رو هم اونجا خریدم تابیارم و نصب کنم عید تموم شده بود که البته این قسمتش اصلا مهم نیست  یه مقدار از کارهامو تو عید که تعطیل بود تازه تونستم انجام بدم یه مقداری هم موند و نتونستم خونه هم که فقط نظافت شد وگرنه دکوراسیونش کلا داغونه بخاطر شیطنت های آروین تی وی رو دیوار نصبه دی وی دی پلیر رو شلفی که به دیوار نصب شده قرار داره و.....

 

روز ۱۴ دی هم  بابابک نمیدونم بعد از چندوقت قرار رستوران گذاشتیم از اداره مرخصی گرفتیم ورفتیم رستوران شانلی و بعد هم پاساژ کوروش که خیلی تعریفشو میکردن  

 

تولد دوقلوها برگزار شد با تم میکی موس و مینی موس  و کیک هم با همین تم سفارش دادم که قنادی طلایی تو خ شاهین برامون آماده کرد که البته واقعا از بابت کیک کلی اعصابم خورد شد کیک ۳ کیلویی به گفته خودشون بهمون دادن آوردم خونه وزن کردم دو کیلو و ششصد گرم بود و هشتصد گرم هم وزن سینیش بود چی موند ازش فقط یک کیلو هشتصد گرم کیک 

 

رفتم کلی سرشون داد و هوار کردم که البته فایده ای نداشت و نخواهد داشت 

 

پارمین که شمع رو دیده بود و عاشق فوت کردن شمع و شعله هست و انقدر لباش رو میبره نزدیک شعله که منو سکته میده و  اروین هم که تقریبا همینطوره انقدر هم انگشت تو کیک کردن که من گفتم دیگه کسی از این کیک نخورهتعجب

 

 

 

 

 

 

دوروز هم دم عید مرخصی گرفتیم برای رسیدگی به امور خوش تیپی خودمون و یه روز رفتیم برای بابک کلی لباس گرفتیم و بعد هم رفتیم رستوران رفتاری صادقیه کلا همین دوبار توی یه سال گردش و رستوران دونفره مابوده متفکر

 

برای عید برنامه ریزی کردیم که دوقلوها رو از شیر بگیریم مردم برای عیدشون برنامه میریزن ماهم برنامه ریختیم نگران

 

خلاصه از اول عید شروع  کردیم و به امید اینکه یه هفته ای بتونیم موفق بشیم پوستمون کنده شد از بیخوابی و هنوز آروین بیخیال شیر شبونه نشده الان یه ماهه درگیریم چند بار بیدار میشه شیر بهش نمیدیم ولی خوابش هنوز اختلال داره بیدار میشه اب میخوره و نق میزنه . ولی پارمین بهتر کناراومده ولی اونم هنوزخوابش یه سره نشده بازم بیدارمیشه کتاب میخواد موبایل میخواد باباشو میخواد و....خسته

 

 

 

 

 

 

عیدی دوقلوها دو دستگاه جارو برقی بود که کلا آروین رو دوسه روزی حسابی مشغول کرده بود بچم چندروز اسیر بود از بس جارو بدست بود کمرش خشک شده بود خندونک

 

 

 

اینم ژست آروین 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان نيوشا
13 اردیبهشت 94 14:22
سلام عزيزم پست جديد گذاشتم نظر يادت نره
پریسا
29 خرداد 94 22:27
وای عالی بودددد خیلی حال کردم هزار ماشالا
آرام
پاسخ